سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برنامه های ثابت هفتگی مسجد که پس از نماز مغرب و عشاء برگزار میگردد: شنبه ها: جلسه قرآن ، دوشنبه ها: جلسه پرسش و پاسخ ، سه شنبه ها: دعای توسل ، پنجشنبه ها: دعای کمیل ، جمعه ها: پس از نماز صبح دعای ندبه،پس از نماز مغرب و عشاء برنامه سخنرانی مذهبی

اسلایدر

مطالب اخیر وبگاه

یا ایها الذین آمنوا علیکم أنفسکم . فرمود یا ابوذر : الجلوس ساعة عند مذاکرة العلم احب الی ا... من قراءته القرآن کله. انس غتروئه الفً. یک ساعت که انسان بنشیند برای مذاکره علم ، علم آن چیزیست که از مقام عترت صادر شده و ما خلا هنّ قولا.

من علم شیمی و جبر و مقابله بلدم. این خوب است، اما علم آن چیزیست که خودیت را از بین ببرد. من را از خودم فارغ بکند ، بالاتر است از قرائت قرآن دوازده هزار مرتبه . وعلیکم بمذاکرة العلم فانّ ما لعلم یعرفون الحلال من الحرام. حلال و حرام را انسان از علم درک می‌کند بعد از تهذیب نفس. یعنی هر چقدر که انسان خودش رو نهدب بکند ، از مقامات بالا بیشتر علم را به قلب او القاء می‌کنند. اینها دائم تحریص کردند به تهذیب نفوس. فا القلوب مشغول بغیر الله لا یعرف الله. باید قلب‌های ما مکان شیاطین نباشد بلکه آماده باشد برای دریافت شدن نفحات قدسیه. در اوقات نماز خودتان را امتحان کنید که چقدر در تهذیب نفس زحمت کشیده‌اید. اگر چنانچه ، عرض کرد یابن رسول الله دو رکعت اول و دوم تمام وجود از نوک پنجه تا نوک سر همه وقتی که با امام جماعت یا خودم در نماز فردی قرائت می‌کنم به تمام وجود من گوش می‌دهند نماز را، یعنی هیچ القای خلافی نمی‌شود ، حضرت فرمود : به قدر همان تهذیب نفس کرده‌ای . عرض کرد اما در رکعت سوم که وارد می‌شوم ذهن من شلوغ می‌شود ، هر چی هم که می‌خواهم دقت کنم در نماز که جلوی این شلوغی را بگیرم قادر نیستم . حضرت فرمودند به قدر همان دو رکعت تهذیب نفر کرده‌ای. در مشهد بودم چند سال قبل ، سحر دیدم یک کسی می‌خواند: امشب مردان خدا روز جهان افروز است. شب عاشق می‌رود در خانه معشوق و حال اینکه پروردگار هم عاشق شماست. عشق از دو طرف است ، ای بنده من به خودم قسم که من تو را دوست دارم ، تو هم مرا دوست داری ، اما توجه به مقام دوستی نداری ، خوب امشب باید بلند بشوی عزیز من. تسهیل زندگی تو فراهم می‌شود در امشب . سفر الی الله لایمکن ، سفر به سوی خدا ممکن نیست مگر اینکه به شب سوار شدی ، شب مردان خدا روز جهان افروز است ،عاشقان را به حقیقت شب ظلمانی نیست.

برای تو ظلمانی است.

پنجه دیو به بازوی ریاضت بشکن لیکن به سر پنجگس بازوی جسمانی نیست

این است که عرض یا بن رسول ا... دو رکعت سوم دیگر من نمی‌توانم جلوی هجوم افکار را بگیرم ،خوب امام طبیب نفوس است. یا بن رسول ا... چه شده است که رکعت اول و دوم هیچ فکری در اندرون من راه ندارد اما همین که رکعت سوم شد افکار بردن و خاطرات من رجوع می‌کند . حضرت فرمودند: بله ، به قدر دو رکعت زحمت کشیدی .، با هیچ قوه‌ای غیر ممکن است شما بتوانید جلوی آن هجوم افکار را بگیرید. شغلاً لا یتفرق عنه ابداً . اگر کسی اهل دنیا باشد و به آخرت کاری نداشته باشد ، او دیگه واویلاست.

از اولی که می‌گوید الله اکبر قلب مشغول است. پنجه دیو به بازوی ریاضت بشکن لیکن به سر پنجگس بازوی جسمانی نیست.

حذر از پیروی نفس که در راه خدا مرد افکن تر از این غول بیابانی نیست.

عرض کردم کار اولیای خداست ، خوب تو هم می‌توانی جز اولیا بشوی باید همین طوری بکنی . الصلاة خیر میزانٍ. یک ترازوی خوبی است . اندازه می‌گیرد که تو چقدر زحمت کشیدی و روز قیامت هم میزان اعمال امیرالمومنین و عترت طاهر است.

حاصل عمر تلف کرده و ایام به سهو گذرانیده به جز حیف و پشیمانی نیست. حالا فرد باید به تمام کارهای خودش جنبه عبادی بدهد. مباحثه میکنیم ، بله این درس رو استاد این طور فرمود: دیگر دعوا و کتک کاری نیست ، این درس هم جز عبادیات است. استاد اینطور گفت ، من اینطور فهمیدم ، اگر اختلاف داریم به استاد رجوع می‌کنیم ، ببینیم استاد چه می‌فرماید ، خیلی با کمال ، متانت ، چون مومن به تمام اطوار و جهات کارش جنبه عبادی می‌دهد.

فکل اقبال علی طاعتة و سیئة یوجب جلاءً و نوراً فی القلب یستعد لافاخته علمٍ یقینیٍ

شماها نوعاً عرض می‌کنم ، علم یقینی ندارید نسبت به ماوراء الطببعه ، نسبت به عوالم اخرویه علم ندارید عزیز من. عرض کردم قبلاً ، گفتم تو اینجا در زیارت امام رضا ، این حرفهایی که با حضرت می‌زنی ، شما به آن اذعان قلبی دارید که در حضور امام هستی و امام می‌شنود و سلام تو را هم جواب می‌دهد ، گفت : نه ، گفتم بارک ا...

تو بسیار مرد خوبی هستی ، گفت: من اذعان و اقرار قلبی ندارم در منطق است که العلم امکان اذعان للنبسة فا الصدیق. حسن رفت ، حسین آمد ، تقی نشست ، این جملات نسبیه هم از روی یقین گفته می‌شود ، اما گفت من یقین ندارم ، خوب این هم خوبی است ، دروغ نمی‌گوید ، لاف نمی‌زند ، من همه رو می‌دانم و می‌فهمم ، پس بنابراین باید شما برسید به آن مقام . هر چه بر عبادت و بندگی پروردگار شما اقبال بکنید ، طمأنینه قلب شما زیادتر می‌شود. گفت که من در کربلا بودم این آقای دکتر حسین استرآبادی بود. خوب آنها به زبان عربی شکسته صحبت می‌کنند. گفتم طبیب هست ؟ گفتند طبیب هست ، گفتم ما هم رفتیم که دردمان را بگویم . گفتم : اضطراب است؟ گفت : مومن نباید اضطراب داشته باشد . گفتم مستندش خستگی است ، خستگی فکر من است یعنی اینکه اذعان قلبی نباشد. غرض از عرض وقتی که شما اقبال کردید به طاعت پروردگار یک طمأنینه که باعث راحتی قلب شما بشود در بدن شما حکم فرما می‌کند. مثل اینکه نماز می‌خوانی دو رکعت اول و دوم چه طمأنینه‌ای داری، اما اگر خدایی اقبال به طاعت نکنی ، شغلاً لا یتفرق عنه ابداً . همیشه در اضطراب خواهی بود.

فان بقیه العمر لا ئمن لها. قیمت ندارد عزیز من. حاصل تلف کرده ایام به لهو گذرانیده به جز حیف و پشیمانی نیست.

عرض کرد : یا بن رسول ا... مرا وصیتی بکن ، حضرت فرمود: اعد جهازک . تجهیزات خودت را مهیا کن انسان خودش را مهیا می‌کند اخلاقاً ، یک کفنی از مال حلال برای خودش درست می‌کند که همان را باید از دنیا ببرد و قدم وانک بطول سفرک و بقدر بعدک سفرک إستعد ، رفتن قم غیر از رفتن مشهد است ، رفتن مشهد تجهیزات آن غیر از رفتن مدینه و زیارت خانه خداست ، یک کسی در آورد بدهد ، یک کسی گفت زیاد است ، خیلی خوشم آمد از آن آقا ، گفت می‌خواهم پیش بفرستم ، یعنی 500 می‌دهم اگر زیاد است می‌خواهم پیش بفرستم ، برای خودم بفرستم ، یعنی آنقدری که مماکسه بکنم که تو یاد من می‌دهی ، برای نگه داشتن اینجاست ولی می‌خواهم پیش بفرستم برای خودم. به فرزند کاری نداشته باش. اگر این حدیث رو من بخوانم آن وقت خوب واضح می‌شود . روز قیامت که می‌شود ، اولاد توجه به مادر می‌کنند ، خوب مادر خیلی مهم است ، وقتی که آمد خدمت رسول اکرم «ص» عرض کرد یا رسول ا... دعایی برای من بفرمایید ، حضرت فرمود : برو به مادرت بگو برای تو دعا کند ، عرض کردم دلم می‌خواهد شما دعا کنید ، حضرت فرمود‌: برو بگو مادرت دعا کند ، باز دو مرتبه گفت و حضرت همان جواب را داد، عرض کرد یا رسول ا... مادر ندارم ،

فرمود : بگو پدرت دعا کند ، فهمیدی چه خبر است ، پس بنابراین می‌گوید مادر یک کاری برای من بکن ، مادر هم جواب می‌دهد ، من خودم در قسمت سرنوشت خودم مانده‌ام ، مادر که موقعیت او در رأس زندگی شماست در روز قیامت می‌گوید من خودم در سرنوشت خودم متوجه‌ام. ایمن نباش . یک کسی اینجا کنار مغازه حاج ابوالحسین آجیلی بود ، مرد عجیبی بود ، بنده آنجا همین طور که صحبت می‌کردم ایشان رفت ، نمی‌دانم تهرانپارس رفت کجا رفت ، گفتم آقای حاج ابوالحسین این رفت چه کار بکند؟ گفت من دادم آنجا همه مردم می‌گویند زنده باد فلان ، زنده باد فلان ، اما من می‌گویم زنده باد خودم ، یعنی خودت باید برای خودت کاری بکنی.

تا بدانجا که گویند از آن لبیک بعدی بشنوند جمله سرمست است از جرعه این باده‌اند

تا به دنیا آمدم اولیاء خدا از کلبه کتم عدم رو به حضرت جز نیاز و ناله نفرستاده‌ان

نفس خود را قهر کرده رو کرده پر فتوح زاد تقوا برگرفتند بهر مرگ آماده‌اند

حالا یکی به آن مشغول است، یکی به آن مشغول است ، تو هم به سرنوشت خودت مشغول باش.والسلام




نویسنده خادم مسجد در پنج شنبه 88/12/6 | نظر

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم